مقایسه کردن را دور بینداز و بی رحمی از بین خواهد رفت و ساختگی بودن
يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۴۳ ق.ظ
توسط: سپیده
چون شباهتی به موجودی دیگر ندارید و از روز ازل موجودی نظیر شما خلق نشده, قیاس ناپذیرید.
برنارد اولاند
دریافت از یک ایمیل
حسادت، مقایسه است و به ما آموخته اند تا مقایسه کنیم، ما را در مقایسه کردن شرطی ساخته اند: ما همیشه در مقایسه هستیم. شخصی خانه ای بهتر دارد، دیگری بدنی زیباتر دارد، دیگری پول بیشتری دارد، فردی دیگر شخصیتی جذاب دارد.مقایسه کن و خودت را با هرکس که ملاقات می کنی مقایسه کن و نتیجه ی آن حسادتی عظیم خواهد بود. حسادت محصول جانبی شرطی شدگی مقایسه کردن است.وگرنه، اگر مقایسه کردن را دور بیندازی، حسادت ازبین خواهد رفت. آنوقت فقط می دانی که کیستی، و دیگری نیستی، و نیازی نیست که شخص دیگری باشی.خوب است که خودت را با درختان مقایسه نمی کنی، زیرا بسیار حسادت خواهی ورزید: تو چرا سبز نیستی؟ و چرا خداوند اینقدر بر تو سخت گرفته است؟ تو که گل نمی دهی؟! خوب است که خودت را با پرندگان، رودخانه ها و کوهستان ها مقایسه نمی کنی، وگرنه رنج خواهی برد. تو فقط خودت را با انسان ها مقایسه می کنی، با طاووس ها و طوطی ها مقایسه نمی کنی. وگرنه، حسادت تو بیشتر و بیشتر خواهد بود، چنان از حسادت گرانبار خواهی شد که نمی توانی ابداً زندگی کنی!مقایسه کردن بینشی بسیار ابلهانه است، زیرا هر فرد موجودی منحصربه فرد و غیرقابل قیاس است.زمانی که این ادراک در تو جا بیفتد، حسادت ازبین خواهد رفت. هر انسان وجودی منحصربه فرد است. تو فقط خودت هستی: هیچکس تاکنون مانند تو نبوده است و هیچکس هرگز مانند تو نخواهد بود. نیازی هم نیست که مانند دیگری باشی.خداوند فقط نسخه های اصلی خلق می کند، به نسخه های کربنی نیازی ندارد.تعدادی مرغ در حیاط خانه مشغول گردش بودند که ناگهان یک توپ فوتبال به وسط حیاط افتاد. خروس نزدیک رفت، خوب آن را ورانداز کرد و گفت، "دخترها، من که شکایتی ندارم ولی ببینید در خانه ی همسایه چه کارهایی صورت می دهند!"در خانه ی همسایه اتفاقات بزرگی روی می دهد: علف ها سبزتر هستند، گل های سرخ سرخ تر هستند. همه به نظر خوشبخت می رسند ، به جز خودت!تو پیوسته در حال مقایسه کردن هستی.و همین در مورد دیگران نیز صدق می کند، آنان نیز مشغول مقایسه هستند. شاید آنان فکر می کنند که چمن های تو سبز تر است ، همیشه از فاصله ی دور سبز تر هست ، که تو همسری زیباتر داری... تو از دست او خسته شده ای، نمی توانی باور کنی که چگونه به دام این زن افتادی، نمی دانی چگونه از شر او خلاص شوی! ، و شاید همسایه به تو حسودیش شود که چنین زن زیبایی داری!و تو نیز ممکن است به او حسودی کنی.همه به همدیگرحسودیشان می شود.و ما از این حسادت ها دوزخی خلق می کنیم و بسیار بی رحم می شویم.کشاورز پیر داشت گزارش خسارت سیل را به دوستانش می داد : "هیرام!تمام خوک های تو همراه با سیل به ته دره رفتند."کشاورز دیگر پرسید: "خوک های جانسون چی؟"- " آن ها هم با سیل رفتند."- " و خوک های هایلارسن چطور؟"- " آن ها هم همینطور."- کشاورز در اینجا گفت، " خوب، پس زیاد هم بد نبوده است!"اگر همه در عذاب باشند، احساس خوبی داریم، اگر همه بازنده باشند، زیاد هم بد نیست!اگر همه خوشحال و موفق باشند، بسیار تلخ است.ولی این مفهوم "دیگری" چرا از آغاز وارد سرت تو شده؟ بگذار باردیگر یادآوری کنم: زیرا تو خودت به عصاره های خودت اجازه نداده ای تا جاری شوند، اجازه نداده ای تا سرور خودت جریان داشته باشد، به وجود خودت اجازه نداده ای تا شکوفا گردد.بنابراین در درون احساس خالی بودن می کنی و آنوقت به بیرون دیگران نگاه می کنی، زیرا فقط بیرون را می توان دید.تو درون خودت را می شناسی، و بیرون دیگران را نیز می شناسی!همین تولید حسادت می کند.آنان نیز بیرون تو را می شناسند و دورن خودشان را.تو در درون می دانی که چیزی نیستی و بی ارزش هستی.و دیگران از بیرون نیز مشغول لبخندزدن هستند. شاید لبخند آنان ساختگی و دروغین باشد، ولی چگونه می توانی بدانی که آنان تظاهر می کنند؟ شاید در قلبشان نیز بخندند. تو می دانی که لبخند خودت ساختگی است، زیرا قلبت ابداً نمی خندد، شاید مشغول گریه و زاری باشد!تو حقارت خودت را می شناسی و فقط تو این را می دانی و نه هیچکس دیگر.و تو ظاهر دیگران را می شناسی و آنان بیرون خودشان را بسیار زیبا جلوه می دهند.ظاهر انسان ها ویترین نمایشگاه است و بسیار فریبنده.تو به سبب حسادت پیوسته در رنج هستی و نسبت به دیگران بی رحم می شویو به سبب حسادت شروع می کنی به ساختگی بودن، زیرا شروع می کنی به تظاهر کردن. به چیزهایی تظاهر می کنی که نداری، چیزهایی که برای تو طبیعی نیستند. بیشتر و بیشتر مصنوعی می شوی. از دیگران تقلید می کنی، خودت را با دیگران مقایسه می کنی، چه کار دیگری می توانی بکنی؟ اگر کسی چیزی داشته باشد و تو نداشته باشی و امکانی طبیعی هم برای داشتن آن نداری، تنها راه این است که جایگزینی ارزان برای آن پیدا کنی. انسان حسود در جهنم زندگی می کند. مقایسه کردن را دور بینداز و حسادت از بین خواهد رفت، بی رحمی ازبین خواهد رفت و ساختگی بودن از بین می رود.ولی فقط وقتی می توانی آن را بیندازی که شروع کنی به رشد دادن گنجینه ی درون خودت، راه دیگری وجود ندارد. رشد کن، فردی هرچه اصیل تر شو. خودت را دوست بدار و به خودت، همانگونه که خداوند خلق کرده، احترام بگذار و آنگاه بی درنگ درهای بهشت برایت گشوده خواهند شد. آن درها همیشه باز بوده اند، فقط به آن ها نگاه نکرده بودی.
توسط:سپیده
چون شباهتی به موجودی دیگر ندارید و از روز ازل موجودی نظیر شما خلق نشده قیاس ناپذیرید.برنارد اولاند
۹۲/۰۶/۳۱